زمان آمدن مسیح آشکار میشود
فصل ۱۱
زمان آمدن مسیح آشکار میشود
۱. از آنجایی که یَهُوَه وقتنگاهدار کبیر است، به چه موضوعی میتوانیم اطمینان داشته باشیم؟
یَهُوَه وقتنگاهدار کبیر است. همهٔ تاریخها و زمانهای مربوط به کارش را تحت کنترل دارد. ( اعمال ۱:۷) همهٔ رویدادهایی که برای این تاریخها و زمانها در نظر گرفته است به طور قطع به وقوع میپیوندند. تردیدی در این امر وجود ندارد.
۲، ۳. دانیال به چه نبوتی توجه کرد، و در آن زمان کدام امپراتوری بر بابل فرمان میراند؟
۲ دانیال نبی که شاگرد سختکوش نوشتههای مقدس بود، به توانایی یَهُوَه در برنامهریزی رویدادها و به انجام رساندن آنها ایمان داشت. آنچه که بیش از همه مورد توجه دانیال بود نبوتهای مربوط به ویرانی اورشلیم بود. ارمیا مکاشفهٔ خدا را دربارهٔ آنکه چه مدت شهر مقدس ویران خواهد ماند ثبت کرده بود، و دانیال به این نبوت توجه خاصی مبذول داشت. او نوشت: ‹ در سال اول داریوش بن اَخْشُورُش که از نسل مادیان بر مملکت کلدانیان پادشاه شده بود؛ در سال اول سلطنت او، من دانیال، عدد سالهایی را که کلام خداوند دربارهٔ آنها به ارمیای نبی نازل شده بود از کتب فهمیدم که هفتاد سال در خرابی اورشلیم تمام خواهد شد.› — دانیال ۹:۱، ۲؛ ارمیا ۲۵:۱۱.
۳ در آن زمان داریوش مادی بر «مملکت کلدانیان» فرمان میراند. پیشگویی که دانیال پیش از آن در مورد دستنوشتهٔ روی دیوار کرده بود، بسرعت تحقق یافته بود. امپراتوری بابل از میان رفته بود زیرا در سال ۵۳۹ ق.د.م.، «به مادیان و فارسیان بخشیده» شده بود. — دانیال ۵:۲۴-۲۸، ۳۰، ۶:۱.
التماس فروتنانهٔ دانیال به یَهُوَه
۴. الف) برای برخورداری از نجات خدا چه چیزهایی لازم بود؟ ب) دانیال در چه حالی نزد یَهُوَه آمد؟
۴ دانیال درمییابد که ویرانی هفتادسالهٔ اورشلیم در شرف اتمام است. حال که این امر برایش روشن شده است چه میکند؟ او خود برایمان چنین نقل میکند: ‹ روی خود را به سوی خداوند خدا متوجه ساختم تا با دعا و تضرّعات و روزه و پلاس و خاکستر مسألت نمایم؛ و نزد یهوه خدای خود دعا کردم و اعتراف نمودم.› ( دانیال ۹:۳، ۴) برای برخورداری از نجات رحیمانهٔ خدا، لازم بود که دل قوم در وضعیت مطلوبی باشد. ( لاویان ۲۶:۳۱-۴۶؛ ۱پادشاهان ۸:۴۶-۵۳) لازم بود که آنها ایمان بورزند، روحیهای فروتنانه از خود نشان دهند و کاملاً از گناهانی که به تبعید و اسارتشان انجامیده بود، توبه کنند. از اینرو دانیال از طرف قوم گناهکارش نزد خدا آمد. ولی در چه حالی؟ در حال روزه و ماتم، و پلاس بر تن، به نشانهٔ توبه و خلوص دل.
۵. چرا دانیال میتوانست اطمینان داشته باشد که یهودیان به وطنشان بازگردانده میشوند؟
۵ نبوت ارمیا به دانیال امید داده بود، چون در آن آمده بود که یهودیان بزودی به وطن خود، یهودا باز خواهند گشت. ( ارمیا ۲۵:۱۲؛ ۲۹:۱۰) بیتردید، دانیال اطمینان داشت که رهایی یهودیانِ مطیع حتمی است، زیرا مردی به نام کوروش در مقام پادشاه پارس در حال حکمرانی بود. آیا اِشَعْیا نبوت نکرده بود که به وسیلهٔ کوروش یهودیان برای بازسازی اورشلیم و معبد رهایی خواهند یافت؟ ( اشعیا ۴۴:۲۸–۴۵:۳) ولی دانیال به هیچ وجه نمیدانست که این امر چگونه به وقوع خواهد پیوست. از اینرو به التماس و دعای خود به یَهُوَه ادامه داد.
۶. دانیال در دعای خود چه موضوعی را اذعان کرد؟
۶ دانیال به رحمت و لطف خدا اشاره کرد. فروتنانه اذعان کرد که یهودیان مرتکب گناه شدهاند زیرا سرکشی کرده، به فرمانهای یَهُوَه پشت کردند و به انبیای او بیاعتنایی نشان دادند. به همین علت، خدا بحق دانیال ۹:۵-۱۱؛ خروج ۱۹:۵-۸؛ ۲۴:۳، ۷، ۸.
‹ایشان را به سبب خیانتی که به او ورزیدند پراکنده ساخت.› دانیال در دعای خود چنین گفت: «ای خداوند رسوایی از آن ما و پادشاهان و سروران و پدران ما است زیرا که به تو گناه ورزیدهایم. خداوند خدای ما را رحمتها و مغفرتها است هر چند بدو گناه ورزیدهایم. و کلام یهوه خدای خود را نشنیدهایم تا در شریعت او که به وسیلهٔ بندگانش انبیا پیش ما گذارد سلوک نماییم. و تمامی اسرائیل از شریعت تو تجاوز نموده و روگردان شده، به آواز تو گوش نگرفتهاند بنابرین لعنت و سوگندی که در تورات موسی بندهٔ خدا مکتوب است بر ما مستولی گردیده، چونکه به او گناه ورزیدهایم.» —۷. چرا میتوان گفت که یَهُوَه بحق اجازه داد که یهودیان به اسارت برده شوند؟
۷ خدا در مورد عواقب نافرمانی از او و بیاحترامی به عهدی که با اسرائیلیان بسته بود بدیشان هشدار داده بود. ( لاویان ۲۶:۳۱-۳۳؛ تثنیه ۲۸:۱۵؛ ۳۱:۱۷) دانیال با تصدیق اعمال عادلانهٔ یَهُوَه میگوید: «او کلام خود را که به ضدّ ما و به ضدّ داوران ما که بر ما داوری مینمودند گفته بود استوار نموده و بلای عظیمی بر ما وارد آورده است زیرا که زیر تمامی آسمان حادثهای واقع نشده، مثل آنکه بر اورشلیم واقع شده است. تمامی این بلا بر وفق آنچه در تورات موسی مکتوب است بر ما وارد شده است، معهذا نزد یهوه خدای خود مسألت ننمودیم تا از معصیت خود بازگشت نموده، راستی تو را بفهمیم. بنابراین خداوند بر این بلا مراقب بوده، آن را بر ما وارد آورد زیرا که یهوه خدای ما در همهٔ کارهایی که میکند عادل است امّا ما به آواز او گوش نگرفتیم.» — دانیال ۹:۱۲-۱۴.
۸. مبنای تقاضای دانیال از یَهُوَه چیست؟
۸ دانیال در پی توجیه اعمال قومش نیست. آنان مستحق تبعید بودند همانطور که دانیال نیز بیپرده بدان اعتراف میکند: «ما گناه ورزیده و دانیال ۹:۱۵) ضمناً این نبی تنها خواهان رهایی از رنج نیست، زیرا مبنای تقاضای او جلال و افتخار یَهُوَه است. خدا با بخشش یهودیان و بازگرداندن آنان به وطنشان وعدهای را که از طریق ارمیا داده بود به انجام میرسانید و نام مقدس خویش را تقدیس میداشت. دانیال با التماس میگوید: «ای خداوند مسألت آنکه برحسب تمامی عدالت خود خشم و غضب خویش را از شهر خود اورشلیم و از کوه مقدّس خود برگردانی زیرا به سبب گناهان ما و معصیتهای پدران ما اورشلیم و قوم تو نزد همهٔ مجاوران ما رسوا شده است.» — دانیال ۹:۱۶.
شرارت نمودهایم.» (۹. الف) دانیال با چه تضرّعاتی دعایش را به پایان میبرد؟ ب) چه موضوعی باعث اندوه و پریشانی دانیال است، و او چگونه احترام خود را به نام خدا نشان میدهد؟
۹ دانیال در دعایی پرشور چنین ادامه میدهد: «پس حال ای خدای ما دعا و تضرّعات بندهٔ خود را اجابت فرما و روی خود را بر مَقدَسِ خویش که خراب شده است به خاطر خداوندیت متجلّی فرما. ای خدایم گوش خود را فراگیر و بشنو و چشمان خود را باز کن و به خرابیهای ما و شهری که به اسم تو مسمّیٰ است نظر فرما، زیرا که ما تضرّعات خود را نه برای عدالت خویش بلکه برای رحمتهای عظیم تو به حضور تو مینماییم. ای خداوند بشنو! ای خداوند بیامرز! ای خداوند استماع نموده، به عمل آور! ای خدای من به خاطر خودت تأخیر منما زیرا که شهر تو و قوم تو به اسم تو مسمّیٰ میباشند.» ( دانیال ۹:۱۷-۱۹) اگر خدا از خود بخشش نشان نمیداد و به فریاد قوم در تبعیدش نمیرسید، و شهر مقدسش، اورشلیم را تا ابد ویران رها میساخت، آیا ملتها او را به عنوان سلطان عالم تلقی میکردند؟ آیا به این نتیجه نمیرسیدند که یَهُوَه در مقابل خدایان بابلی بیقدرت و بیاختیار است؟ این امر ننگی بود برای نام یَهُوَه، و همین باعث اندوه و پریشانی دانیال شده بود. نام الهی، یَهُوَه، ۱۹ بار در متن اصلی کتاب دانیال به زبان عبری تکرار شده است، و از این تعداد ۱۸ بار آن در این دعا آمده است!
جِبرائیل بسرعت میآید
۱۰. الف) چه کسی نزد دانیال فرستاده شد، و چرا؟ ب) چرا دانیال جِبرائیل را یک «مرد» میخواند؟
۱۰ دانیال هنوز در حال دعاست که جِبرائیل فرشته ظاهر میشود و میگوید: «ای دانیال الآن من بیرون آمدهام تا تو را فطانت و فهم بخشم. در ابتدای تضرّعات تو امر صادر گردید و من آمدم تا تو را خبر دهم زیرا که تو بسیار محبوب هستی، پس در این کلام تأمّل کن و رؤیا را فهم نما.» چرا دانیال این فرشته را «آن مرد جبرائیل» میخواند؟ ( دانیال ۹:۲۰-۲۳) پیش از آن هنگامی که دانیال در پی درک معنی رؤیای پیشینش در مورد بز نر و قوچ برآمد، «شبیه مردی» نزد او ظاهر شد. این شخص همان جِبرائیلِ فرشته بود که برای بصیرت بخشیدن به دانیال فرستاده شد. ( دانیال ۸:۱۵-۱۷) در آن مورد نیز، این فرشته پس از دعای دانیال، به شکل انسان نزد وی آمد و همچون انسان با وی سخن گفت.
۱۱، ۱۲. الف) با اینکه در بابل معبد و مذبحی برای یَهُوَه وجود نداشت، یهودیان مؤمن بابل چگونه احترام خود را برای تقدیم قربانی که در شریعت آمده بود نشان میدادند؟ ب) چرا دانیال «بسیار محبوب» خوانده میشود؟
۱۱ جِبرائیل «به وقت هدیهٔ شام» میرسد. مذبح یَهُوَه به همراه معبد اورشلیم نابود شده بود و یهودیان در چنگ بابلیان بتپرست گرفتار بودند. از اینرو، یهودیان بابل به خدا قربانی تقدیم نمیکردند. اما شایسته بود که یهودیان مؤمنِ بابل در وقتی که برای گذراندن قربانی در شریعت موسی تعیین شده بود، یَهُوَه را تمجید گویند و به درگاه او التماس و دعا کنند. دانیال که عمیقاً به خدا ایمان داشت، «بسیار محبوب» خوانده شد. یَهُوَه، که ‹ دعا میشنود› از او خشنود شد، و جِبرائیل را بسرعت برای پاسخگویی به دعای مؤمنانهٔ دانیال گسیل داشت. — مزمور ۶۵:۲.
۱۲ دانیال حتی هنگامی که دعا به یَهُوَه زندگیاش را به مخاطره انداخته بود، همچنان سه بار در روز نزد خدا دعا میکرد. ( دانیال ۶:۱۱، ۱۲) جای تعجب نیست که یَهُوَه او را آنقدر محبوب میدانست! علاوه بر دعا، تفکر بر روی کلام خدا باعث شده بود که مقصود یَهُوَه را دریابد. این نبی در دعا از خود پشتکار نشان میداد و میدانست چگونه با یَهُوَه سخن گوید که دعاهایش بیجواب نماند. او بر عدالت و راستی خدا تأکید میکرد. ( دانیال ۹:۷، ۱۴، ۱۶) و با اینکه دشمنان دانیال هیچ خطایی در وی نیافته بودند، اما خود میدانست که در چشم خدا گناهکار است و براحتی به گناهش معترف بود. — دانیال ۶:۵؛ رومیان ۳:۲۳.
«هفتاد هفته» برای پایان بخشیدن به گناه
۱۳، ۱۴. الف) جِبرائیل چه اطلاعات مهمی را برای دانیال آشکار ساخت؟ ب) «هفتاد هفته» چقدر به طول میانجامد، و چرا؟
۱۳ پاسخی که دانیالِ دعاگو دریافت میکند بسیار اعجابآور است! یَهُوَه نه تنها به او اطمینان میدهد که یهودیان به وطنشان باز گردانده میشوند بلکه در مورد موضوعی به او بینش میبخشد که از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است، یعنی ظهور مسیح موعود. ( پیدایش ۲۲:۱۷، ۱۸؛ اشعیا ۹:۶، ۷) جِبرائیل به دانیال میگوید: «هفتاد هفته برای قوم تو و برای شهر مقدّست مقرر میباشد تا تقصیرهای آنها تمام شود و گناهان آنها به انجام رسد و کفّاره به جهت عصیان کرده شود و عدالت جاودانی آورده شود و رؤیا و نبوّت مختوم [یا مُهر] گردد و قدسالاقداس مسح شود. پس بدان و بفهم که از صدور فرمان به جهت تعمیر نمودن و بنا کردن اورشلیم تا ( ظهور) مسیح رئیس، هفت هفته و شصت و دو هفته خواهد بود و ( اورشلیم) با کوچهها و حصار در زمانهای تنگی تعمیر و بنا خواهد شد.» — دانیال ۹:۲۴، ۲۵.
۱۴ این خبر حقیقتاً خبری خوش بود! نه تنها اورشلیم بازسازی میشد و پرستش یَهُوَه در معبد جدید دوباره برقرار میشد بلکه «مسیح رئیس» نیز در زمان معین ظهور میکرد. اینها همه در طی «هفتاد هفته» انجام میگرفت. از دانیال ۹:۲۴ در مورد «هفتاد هفته» آمده است: «هفته معادل هفت سال میباشد.» در ترجمههای موفات و روترهام نیز به همین شکل آمده است.
آنجاییکه جِبرائیل به جای روز به هفته اشاره میکند، پس هر کدام از این هفتهها از هفت روز تشکیل نیافته است، زیرا در آن صورت مجموع آنها ۴۹۰ روز میبود که چیزی حدود یک سال و چهار ماه است. بازسازی پیشگوییشدهٔ اورشلیم «با کوچهها و حصار» بسیار بیش از آن به طول انجامید. این هفتهها هفتههای سالی هستند. برخی از ترجمههای جدید کتاب مقدس نیز به این موضوع که هر هفته از هفت سال تشکیل شده است، اشاره میکنند. به عنوان مثال، در ترجمهٔ تفسیری در پاورقی مربوط به۱۵. «هفتاد هفته» به سه دورهٔ زمانی مختلف تقسیم شدهاند؛ آنها کدامند و چه وقت آغاز میشوند؟
۱۵ به گفتهٔ فرشته، «هفتاد هفته» به سه دوره تقسیم میشود: ( ۱) «هفت هفته،» ( ۲) «شصت و دو هفته،» و ( ۳) یک هفته، که به ترتیب هر یک برابر ۴۹ سال، ۴۳۴ سال، و ۷ سال است و مجموعاً ۴۹۰ سال میباشد. جالب است که در «کتاب مقدس انگلیسی تجدید نظر شده» آمده است: «هفتاد ضرب در هفت برای قوم و شهر مقدس تو تعیین شده است.» یهودیان در پی ۷۰ سال تبعید و رنج در بابل، به مدت ۴۹۰ سال، یعنی ۷۰ سال ضرب در ۷، مورد لطف ویژهٔ خدا قرار میگرفتند. نقطهٔ شروع آن از زمان «صدور فرمان به جهت تعمیر نمودن و بنا کردن اورشلیم» میبود. این فرمان چه وقت صادر شد؟
«هفتاد هفته» آغاز میشود
۱۶. همانطور که از فرمان کوروش برمیآید، او یهودیان را به چه منظور به وطنشان فرستاد؟
۱۶ در رابطه با زمان شروع «هفتاد هفته،» سه واقعه حائز اهمیت است. نخستین واقعه مربوط به سال ۵۳۷ ق.د.م. است؛ هنگامی که کوروش با صدور فرمانی به یهودیان اجازه داد که به وطنشان بازگردند. در این فرمان آمده بود: «کورش پادشاه فارس چنین میفرماید: یهوه خدای آسمانها عزرا ۱:۲-۴) واضح است که مقصود مشخص این فرمان بازسازی معبد یا «خانهٔ یهوه،» در محل پیشین آن است.
جمیع ممالک زمین را به من داده و مرا امر فرموده است که خانهای برای وی در اورشلیم که در یهودا است بنا نمایم. پس کیست از شما از تمامی قوم او که خدایش با وی باشد؟ او به اورشلیم که در یهودا است، برود و خانهٔ یهوه را که خدای اسرائیل و خدای حقیقی است، در اورشلیم بنا نماید. و هر که باقی مانده باشد، در هر مکانی از مکانهایی که در آنها غریب میباشد، اهل آن مکان او را به نقره و طلا و اموال و چهارپایان علاوه بر هدایای تبرّعی به جهت خانهٔ خدا که در اورشلیم است اعانت نمایند.» (۱۷. در نامهای که به عزرا داده شد چه دلیلی برای سفر وی به اورشلیم قید شده بود؟
۱۷ دومین واقعه در هفتمین سال سلطنت اَرتَحشَستا ( اردشیر اول [درازدست]، پسر خشایارشای اول) روی داد. در آن زمان، عزرای کاتب عازم یک سفر چهارماهه از بابل به اورشلیم شد. او حامل نامهٔ مخصوصی از طرف پادشاه بود، ولی در این نامه ذکری از اجازهٔ بازسازی اورشلیم نشده بود. مأموریت عزرا فقط ‹ زینت خانهٔ خداوند› بود. به همین دلیل در این نامه به طلا و نقره و ظروف مقدس و گندم اهدایی، شراب، روغن و نمک برای کار پرستش در معبد، و همینطور معافیت از پرداخت مالیات برای کسانی که در آنجا خدمت میکنند، اشاره شده است. — عزرا ۷:۶-۲۷.
۱۸. چه خبری نَحَمِیا را آشفته ساخته بود، اردشیر پادشاه چگونه از آن آگاه شد؟
۱۸ سومین واقعه ۱۳ سال بعد اتفاق افتاد، یعنی در بیستمین سال سلطنت اردشیر اول، پادشاه پارس. نَحَمِیا در آن وقت به عنوان ساقی پادشاه در «دارلسلطنهٔ شُوشَن» خدمت میکرد. بازماندگان کسانی که از بابل باز گشته بودند اورشلیم را تا حدی بازسازی کرده بودند. ولی اشکالاتی وجود داشت. نَحَمِیا خبر یافته بود که ‹ حصار اورشلیم خراب و دروازههایش به آتش سوختهاند.› این موضوع او را بشدت آشفته ساخته، بر دلش اندوه نشانده بود. هنگامی که پادشاه از او دلیل اندوهش را پرسید در پاسخ گفت: «پادشاه تا به ابد زنده بماند، رویم چگونه ملول نباشد و حال آنکه شهری که موضع قبرهای پدرانم باشد، خراب است و دروازههایش به آتش سوخته شده.» —۱۹. الف) هنگامی که اردشیر از نَحَمِیا پرسشهایی کرد، نَحَمِیا ابتدا چه کرد؟ ب) نَحَمِیا چه درخواست کرد، و چگونه نقش خدا را در این موضوع تأیید کرد؟
۱۹ روایت مربوط به نَحَمِیا چنین ادامه مییابد: «پادشاه مرا گفت: ‹چه چیز میطلبی؟› آنگاه نزد خدای آسمانها دعا نمودم و به پادشاه گفتم: ‹ اگر پادشاه را پسند آید و اگر بندهات در حضورت التفات یابد، مرا به یهودا و شهر مقبرههای پدرانم بفرستی تا آنرا تعمیر نمایم.» این پیشنهاد مورد پسند اردشیر قرار گرفت و ضمناً به درخواست دیگر نَحَمِیا نحمیا ۲:۴-۸.
نیز عمل کرد که از این قرار بود: «اگر پادشاه مصلحت بیند مکتوبات برای والیانِ ماورای نهر [فرات] به من عطا شود تا مرا بدرقه نمایند و به یهودا برسانند. و مکتوبی نیز به آساف که ناظر درختستانهای پادشاه است تا چوب برای سقف دروازههای قصر که متعلّق به خانه است، به من داده شود و هم برای حصار شهر و خانهای که من در آن ساکن شوم.» نَحَمِیا در حالیکه نقش یَهُوَه را در این میان تأیید میکرد گفت: «پس پادشاه برحسب دست مهربان خدایم که بر من بود اینها [نامهها] را به من عطا فرمود.» —۲۰. الف) چه وقت فرمان «تعمیر نمودن و بنا کردن اورشلیم» به مورد اجرا گذاشته شد؟ ب) «هفتاد هفته» چه وقت آغاز گشت و چه زمانی پایان گرفت؟ پ) چه شواهدی دال بر صحت تاریخ آغاز و پایان «هفتاد هفته» وجود دارد؟
۲۰ با اینکه اجازهنامه در ماه نیسان و در اوایل سال بیستم سلطنت اردشیر صادر شده بود، کار «تعمیر نمودن و بنا کردن اورشلیم» ماهها بعد انجام گرفت. این واقعه هنگامی روی داد که نَحَمِیا به اورشلیم رسید و کار مرمت را آغاز کرد. سفر عزرا چهار ماه به طول انجامید، ولی شوش ( شُوشَن) در حدود ۳۲۰ کیلومتری شرق بابل قرار داشت، در نتیجه از اورشلیم فاصلهٔ بیشتری داشت. از اینرو، به احتمال زیاد، نَحَمِیا اواخر بیستمین سال سلطنت اردشیر، یعنی در سال ۴۵۵ ق.د.م. به اورشلیم رسید. «هفتاد هفته» یا ۴۹۰ سال پیشگوییشده از این تاریخ آغاز گشت. این دوره در اواخر سال ۳۶ د.م. خاتمه یافت. — لطفاً به «اردشیر اول چه وقت به پادشاهی رسید؟» در صفحهٔ ۱۹۷ مراجعه کنید.
ظهور «مسیح رئیس»
۲۱. الف) در طی ‹هفت هفتهٔ› اول چه به انجام رسید و علیرغم چه شرایطی؟ ب) مسیح در چه سالی باید ظاهر میشد، و انجیل لوقا در مورد رویدادی که در آن زمان رخ داد چه میگوید؟
۲۱ چند سال طول کشید تا اینکه اورشلیم واقعاً بازسازی شد؟ به دلیل مشکلاتی که در میان خود یهودیان وجود داشت و همینطور دانیال ۹:۲۵) یک دورهٔ ۶۲ هفتهای یا ۴۳۴ سالی در پی آن میآمد. پس از این دوره، مسیح که مدتها انتظار او میرفت بالاخره ظهور میکرد. اگر از سال ۴۵۵ ق.د.م.، ۴۸۳ سال ( ۴۹ بعلاوهٔ ۴۳۴) به جلو آییم به سال ۲۹ د.م. میرسیم. در آن تاریخ چه روی داد؟ لوقای انجیلنگار به ما میگوید: «در سال پانزدهم از سلطنت طیباریوس قیصر، در وقتی که پنطیوس پیلاطُس، والی یهودیّه بود و هیرودیس، تیترارک [یا حاکم منطقهٔ] جلیل . . . کلام خدا به یحیی ابن زکریّا در بیابان نازل شده، به تمامی حوالی اُرْدُن آمده، به تعمید توبه بجهت آمرزش گناهان موعظه میکرد.» در آن زمان «قوم مترصّد» مسیح بودند. — لوقا ۳:۱-۳، ۱۵.
مخالفت از جانب سامِریان و دیگران، بازسازی شهر «در زمانهای تنگی» به انجام رسید. بنا بر شواهد، تا حدود سال ۴۰۶ ق.د.م.، یعنی در طی «هفت هفته» یا ۴۹ سال، کار بازسازی تا حد لازم به انجام رسیده بود. (۲۲. چه وقت و به چه شکلی عیسی به صورت مسیح موعود درآمد؟
۲۲ یحیی مسیح موعود نبود. اما در مورد آنچه در هنگام تعمید عیسای ناصری، در پاییز سال ۲۹ د.م. مشاهده کرد، گفت: «روح را دیدم که مثل کبوتری از آسمان نازل شده، بر او قرار گرفت. و من او را نشناختم، لیکن او که مرا فرستاد تا به آب تعمید دهم، همان به من گفت بر هر کس بینی که روح نازل شده، بر او قرار گرفت، همان است او که به روحالقدس تعمید میدهد. و من دیده شهادت میدهم که این است پسر خدا.» ( یوحنا ۱:۳۲-۳۴) عیسی در هنگام تعمیدش به صورت مسحشده یا مسیح درآمد. اندکی بعد اَندریاس، شاگرد یحیی، پس از ملاقات عیسای مسحشده به شَمعُون پطرس گفت: «مسیح را یافتیم.» ( یوحنا ۱:۴۲) از اینرو «مسیح رئیس» دقیقاً بموقع یعنی در پایان ۶۹ هفته ظاهر شد!
رویدادهای هفتهٔ نهایی
۲۳. چرا «مسیح رئیس» باید جان میسپرد، و این واقعه چه وقت باید رخ میداد؟
۲۳ در طی هفتادمین هفته چه باید به انجام میرسید؟ به گفتهٔ جِبرائیل دورهٔ «هفتاد هفته» به این دلیل تعیین شده بود ‹ تا تقصیرها تمام شود و گناهان به انجام رسد و کفّاره به جهت عصیان کرده شود و عدالت جاودانی آورده شود و رؤیا و نبوّت مختوم گردد و قدسالاقداس مسح شود.› برای انجام این کار «مسیح رئیس» باید جان میسپرد. چه وقت؟ جِبرائیل گفت: «بعد از آن شصت و دو هفته، مسیح منقطع خواهد گردید و از آن او نخواهد بود. . . . و او با اشخاص بسیار در یک هفته عهد را استوار خواهد ساخت و در نصف آن هفته قربانی و هدیه را موقوف خواهد کرد.» ( دانیال ۹:۲۶الف، ۲۷الف) زمان حساس «در نصف آن هفته» بود که به معنی نیمهٔ نهایی هفتهٔ سالی است.
۲۴، ۲۵. الف) همانطور که نبوت شده بود، مسیح در چه زمانی جان سپرد، و مرگ و رستاخیزش به چه چیزی پایان داد؟ ب) مرگ عیسی چه چیزی را ممکن ساخت؟
۲۴ خدمت روحانی و عمومیِ عیسی مسیح در اواخر سال ۲۹ د.م. آغاز و سه سال و نیم به طول انجامید. همانطور که نبوت شده بود، در اوایل سال ۳۳ د.م.، مسیح «منقطع» شد، و این در هنگامی بود که بر تیر شکنجه جان سپرد، و زندگی انسانیاش را به عنوان فدیه برای بشریت بخشید. ( اشعیا ۵۳:۸؛ متی ۲۰:۲۸) از آن وقت که عیسای رستاخیزیافته بهای زندگی انسانیِ قربانیشدهاش را در آسمان به خدا تقدیم کرد، دیگر قربانیها و هدیههایی که شریعت مقرر داشته بود، لازم نبود. کاهنان یهودی تا موقع ویرانی معبدِ اورشلیم در سال ۷۰ د.م. همچنان به گذراندن قربانی ادامه دادند، لیکن چنین قربانیهایی دیگر مورد قبول خدا نبود. زیرا قربانیِ بهتری جای آنان را گرفته بود، قربانیی که دیگر هرگز نیازی نداشت تکرار شود. پولس رسول نوشت: «[مسیح] یک قربانی برای گناهان گذرانید، . . . تا ابدالآباد. از آنرو که به یک قربانی مقدّسان را کامل گردانیده است تا ابدالآباد.» — عبرانیان ۱۰:۱۲، ۱۴.
رومیان ۵:۱۲، ۱۹، ۲۰؛ غلاطیان ۳:۱۳، ۱۹؛ افسسیان ۲:۱۵؛ کولسیان ۲:۱۳، ۱۴) حال گناهان خطاکاران توبهکار میتوانست خط خورده شود، و عقوبت آنها لغو گردد. به وسیلهٔ کفّارهٔ مسیح، برای کسانی که ایمان میورزیدند مصالحه با خدا ممکن گشت. آنها میتوانستند چشم انتظار دریافت هدیهٔ ‹حیات جاودانی در عیسی مسیح› باشند. — رومیان ۳:۲۱-۲۶؛ ۶:۲۲، ۲۳؛ ۱یوحنا ۲:۱، ۲.
۲۵ با اینکه بشر همچنان گرفتار گناه و مرگ باقی ماند، منقطع شدن عیسی با مرگش و رستاخیزش به زندگی آسمانی، نبوت را به تحقق رساند و ‹ تقصیرها را تمام کرد و گناهان را به انجام رساند و کفّاره به جهات عصیان شد و عدالت را آورد.› خدا عهد شریعت را که نشان میداد یهودیان گناهکارند و آنها را به این دلیل محکوم ساخته بود، برچید. (۲۶. الف) با اینکه عهد شریعت برچیده شده بود، چه عهدی ‹ در یک هفته استوار› ماند؟ ب) در پایان هفتادمین هفته چه روی داد؟
۲۶ بدین ترتیب، یَهُوَه عهد شریعت را به وسیلهٔ مرگ مسیح در سال ۳۳ د.م. برچید. اگر چنین است پس چگونه میتوان گفت که مسیح «با اشخاص بسیار در یک هفته عهد را استوار خواهد ساخت»؟ بدین شکل که عهد ابراهیمی را به قوت خود باقی نگاه داشت. خدا تا پایان هفتادمین هفته، برکات این عهد را شامل حال فرزندانِ عبرانی ابراهیم ساخت. ولی در پایان این ‹هفتاد هفتهٔ› سالی، یعنی در سال ۳۶ د.م.، پطرس رسول به مرد ایتالیاییِ مؤمنی به نام کُرنیلیُوس، و اهل خانهاش، و دیگر افراد غیریهودی موعظه کرد. از آن تاریخ، اعلام بشارت در میان مردم ملتهای دیگر آغاز گشت. — اعمال ۳:۲۵، ۲۶؛ ۱۰:۱-۴۸؛ غلاطیان ۳:۸، ۹، ۱۴.
۲۷. چه ‹قدسالاقداسی› مسح شد، و چگونه؟
۲۷ این نبوت، مسح شدن «قدسالاقداس» را نیز پیشگویی کرده بود. منظور از آن مسح شدن قدسالاقداس که درونیترین بخش معبد در اورشلیم بود، نیست. در اینجا عبارت «قدسالاقداس» اشاره به قدس آسمانی عبرانیان ۹:۱۱، ۱۲.
خدا میکند. عیسی در آنجا بهای قربانیِ انسانیِ خویش را به پدرش تقدیم کرد. این قربانی، واقعیت آسمانی و روحانیی را مسح کرد که قدسالاقداسِ خیمهٔ زمینی و معبدی که بعدها بنا شد نمایندهٔ آن بودند. —خدا نبوت را تأیید میکند
۲۸. منظور از ‹ مختوم گردیدن رؤیا و نبوّت› چه بود؟
۲۸ در نبوت مربوط به مسیح که جِبرائیلِ فرشته آن را به زبان آورد در مورد ‹مختوم گردیدن رؤیا و نبوّت› نیز سخن رفته است. این موضوع به معنای آن بود که همهٔ پیشگوییهای مربوط به مسیح، یعنی هر آنچه که به وسیلهٔ قربانی، رستاخیز و ظهورش در آسمان انجام داد، همینطور بقیهٔ وقایعی که در طی هفتادمین هفته روی میداد، مهر تأیید الهی را بر خود میداشت؛ حقیقت آنها ثابت میشد و میشد به آنها اطمینان کرد. رؤیا مهر میخورد و فقط منحصر به مسیح میبود. در او و در کار خدا از طریق او تحقق مییافت. فقط در رابطه با مسیحِ موعود میشد تفسیر درست رؤیا را دریافت. هیچ چیز دیگر نمیتوانست مهر مفهوم این رؤیا را باز کند.
۲۹. چه بر سر اورشلیم بازسازیشده میآمد، و به چه دلیل؟
۲۹ جِبرائیل پیش از آن نبوت کرده بود که اورشلیم بازسازی خواهد شد. حال نابودی آن شهر و معبد بازسازیشده را پیشگویی میکند و میگوید: «قوم آن رئیس که میآید شهر و قدس را خراب خواهند ساخت و آخر او در آن سیلاب خواهد بود و تا آخر جنگ خرابیها معیّن است. . . . بر کنگرهٔ رجاسات خرابکنندهای خواهد آمد و الی النّهایت آنچه مقدّر است بر خرابکننده ریخته خواهد شد.» ( دانیال ۹:۲۶ب، ۲۷ب) با اینکه این خرابی پس از «هفتاد هفته» صورت میگیرد، اما نتیجهٔ مستقیم رویدادهایی میبود که در طی ‹هفتهٔ› نهایی یعنی هنگامی که یهودیان مسیح را رد کرده و به قتل میرساندند، رخ میداد. — متی ۲۳:۳۷، ۳۸.
۳۰. همانطور که شواهد تاریخی نشان میدهند، چگونه فرمان وقتنگاهدار کبیر به مرحلهٔ عمل در آمد؟
۳۰ شواهد تاریخی نشان میدهند که در سال ۶۶ د.م.، لژیونهای رومی تحت فرماندهی والی سوریه، سِستیِس گَلِس، اورشلیم را محاصره کردند. با وجود مقاومت یهودیان، نیروهای روم در حالی که نشانهای بتپرستانه یا پرچمهای خود را در دست داشتند به شهر رخنه کردند و در سمت شمال، زیر دیوار معبد نقب زدند. موقعیت آنان در آنجا آنها را به صورت ‹مکروهی› درآورد که میتوانست سبب ویرانیِ کامل شود. ( متی ۲۴:۱۵، ۱۶) در سال ۷۰ د.م.، رومیان به فرمان ژنرال تیتوس همچون «سیلاب» سر رسیدند و شهر و معبدش را نابود ساختند. هیچ چیز سد راهشان نبود، زیرا اینها همه حکم خدا بود و توسط او «معیّن» شده بود. یَهُوَه، وقتنگاهدار کبیر، بار دیگر کلام خویش را به مرحلهٔ عمل در آورده بود!
چه آموختیم؟
• هنگامی که ۷۰ سال ویرانی اورشلیم در شرف اتمام بود، دانیال چه درخواستهایی از یَهُوَه کرد؟
• «هفتاد هفته» چقدر به طول انجامید و چه وقت آغاز شد و پایان یافت؟
• «مسیح رئیس» چه وقت ظهور کرد، و در چه زمان حساسی ‹منقطع گردید›؟
• چه عهدی ‹با اشخاص بسیار در یک هفته استوار› ماند؟
• در پی «هفتاد هفته» چه رخ داد؟
[سؤالات مقالهٔ مطالعهای]
[کادر/تصویر در صفحهٔ ۱۹۷]
اردشیر اول چه وقت به پادشاهی رسید؟
در بین تاریخدانان در مورد سال آغاز سلطنت اَرتَحشَستا ( اردشیر اول) اختلافنظر وجود دارد. برخی سال به تخت نشستن او را ۴۶۵ ق.د.م. میدانند زیرا پدرش، خشایارشا، در سال ۴۸۶ ق.د.م. به سلطنت رسید و در طی بیست و یکمین سال سلطنتش جان سپرد. اما بنا بر شواهد اردشیر در سال ۴۷۵ ق.د.م. بر تخت نشست و نخستین سال سلطنتش برابر با سال ۴۷۴ ق.د.م. است.
کتیبهها و مجسمههایی که در پایتخت باستانی پارس، تختجمشید از زیر خاک بیرون کشیده شدهاند، نشانگر آنند که خشایارشا و پدرش، داریوش اول، مدتی همزمان با هم سلطنت میکردند. اگر سلطنت همزمان آنان ده سال به طول انجامیده باشد و خشایارشا یازده سال پس از مرگ داریوش در سال ۴۸۶ ق.د.م. بتنهایی سلطنت کرده باشد، سال اول سلطنت اردشیر مصادف خواهد بود با سال ۴۷۴ ق.د.م.
مدرک دومی که در دست داریم مربوط به سردار آتنی، تمیستوکلس، است که نیروهای خشایارشا را در سال ۴۸۰ ق.د.م. شکست داد. وی بعدها از چشم مردم یونان افتاد و به خیانت به میهن متهم شد. به همین دلیل گریخت و از دربار پارس طلب حمایت کرد و در آنجا از او استقبال شد. به نقل از تاریخنگار یونانی، توسیدید، این واقعه هنگامی روی داد که اردشیر «بتازگی بر تخت نشسته بود.» تاریخنگار یونانی، دیودوروس سیکولوس، تاریخ مرگ تمیستوکلس را سال ۴۷۱ ق.د.م. میداند. از آنجایی که تمیستوکلس درخواست کرده بود که پیش از باریافتن به حضور اردشیر پادشاه، به او یک سال مهلت داده شود تا زبان فارسی را بیاموزد، پس حداکثر باید در سال ۴۷۳ ق.د.م. به آسیای صغیر رسیده باشد. جروم نیز در «رویدادنامهٔ اوزب» این تاریخ را تأیید میکند. چون هنگام رسیدن تمیستوکلس به آسیا در سال ۴۷۳ ق.د.م.، اردشیر «بتازگی بر تخت نشسته» بود، محقق آلمانی، ارنْست هِنگستِنبِرک، در کتاب «مسیحشناسی عهد قدیم» ( انگل.) میگوید که سلطنت اردشیر در سال ۴۷۴ ق.د.م. آغاز شد. منابع دیگر نیز این نظر را تأیید میکنند. این محقق اضافه میکند: «بیستمین سال سلطنت اَرتَحشَستا ( اردشیر) برابر با سال ۴۵۵ پیش از مسیح است.»
[تصویر]
مجسمهٔ نیمتنهٔ تمیستوکلس
[دیاگرام/تصاویر در صفحهٔ ۱۸۸، ۱۸٩]
(برای دیدن شکل صحیح به نشریه رجوع شود)
«هفتاد هفته»
۳۶ ۳۳ ٢٩ د.م. ق.د.م. ۴۰۶ ۴۵۵
پایان «هفتاد هفته» انقطاع مسیح ظهور مسیح اورشلیم «صدور فرمان به
بازسازی شد جهت تعمیر نمودن
. . . اورشلیم»
۱ هفته ۶۲ هفته ۷ هفته
۷ سال ۴۳۴ سال ۴۹ سال
[تصویر تمامصفحه در صفحهٔ ۱۸۰]
[تصویر تمامصفحه در صفحهٔ ۱۹۳]